به گزارش Restoring the soul of Business، رؤسای بد براساس ویژگیهای بارزی که دارند به چهار گروه عمده تقسیم میشوند:
-
رؤسایی که ادعای دانای کل بودن دارند:
این گروه از رؤسا مدعی هستند که فقط آنها جواب سؤالات را میدانند و فقط آنها قادر به مدیریت و کنترل جلسات کاری خواهند بود و از همه بدتر اینکه معتقد هستند تمام اعتبار ناشی از اجرای موفق پروژهها باید به حساب آنها نوشته شود. آنها خود را بهعنوان دانای کل و ستون فقرات سازمان میپندارند و این تفکر را از طریق بخش روابطعمومی سازمان و رسانههای اجتماعی گسترش میدهند.
-
رؤسای عاشق خردهکاری و پرداختن به جزئیات:
این گروه از رؤسا دارای دانش خوبی برای انجام کارها هستند، اما متاسفانه خود را بیش از حد درگیر جزئیات امور میکنند. آنها دوست دارند تمام جزئیات مربوط به انجام کار را به کارکنان دیکته کنند و پس از آن نیز دوست دارند تمام فعالیتها را به همراه کوچکترین جزئیات آن چک کنند.
آنها بهشدت احساس ناامنی میکنند و به همین دلیل هم بیش از حد بر دیتا، آمار و ارقام تمرکز دارند.
-
رؤسای پرهیاهو و خودخواه:
این گروه از رؤسا کسانی هستند که اهل هیاهو و جلب توجه دیگران به سمت خود و بهشدت غیرقابل پیشبینی هستند. آنها میکوشند تا خبرهای بد را پنهان کرده و در مقابل خبرهای خوب را بوق و کرنا کرده و آنها را به اسم خود ثبت کنند. در واقع، شخصیت نمایشی چنین رؤسایی بسیار قوی است و هر آنچه انجام میدهند، حتی اگر مثبت و سازنده و الهامبخش باشد، با هدف مطرح کردن خود و جلب توجه ارکان بیرون سازمان انجام میشود.
-
رؤسای ریاکار و دوشخصیتی:
این گروه از رؤسا به سختی قابل شناسایی هستند. آن ها بسیار خوب و زیبا سخن میگویند و با دیگران رفتار خوبی دارند و از خودکنترلی خوبی برخوردار هستند.
با این همه، آنها پشت درهای بسته، شخصیت و افکار متفاوتی دارند بهطوریکه موفقیت عملکردی کارکنان را به خود نسبت میدهند، از کارکنان خود بدگویی میکنند و از هر فرصتی برای زیر پا گذاشتن زیردستان و تبدیل آنها به نردبان ترقی خود بهره میبرند.
همه این چهار نوع رؤسا به خوبی میدانند چنانچه آمار و ارقام خوبی از عملکرد خود ارائه دهند و اهداف مقرر را تحقق بخشند، خواهند توانست در سازمان خود بهعنوان رئیس به کارشان ادامه دهند، بهخصوص اگر فرهنگهای سازمانی دیتامحور و نتیجهخواه در آنها حاکم باشد.
علاوه براین، تمام کارکنانی که برای این چهار نوع رئیس کار میکنند، دچار احساس ترس و اضطراب دائمی بوده و خود را مطیع محض رؤسای خود میپندارند چراکه در غیر اینصورت با خطر اخراج از کار یا رودررویی با رئیس مواجه خواهند شد.