توانایی ایجاد ارتباط
رهبران سازمانی باید بتوانند با تمام افراد دارای سبک های مختلف ارتباطی کار کنند. آنها اغلب حتی باید بهطور همزمان در یک گروه کاری با چند دسته از این افراد ارتباط برقرار کنند. تفاوتهای فکری و شناختی افراد باعث میشود که اهمیت مهارتهای ارتباطی برای رهبران سازمانی بیش از پیش شود.
رشد محوری
مدیران باید ذهنیتی مبتنی بر رشد داشته و هر لحظه آماده پذیرش ایدهها و رویههای عملیاتی جدید باشند. این مهارت همچنین به معنای تمایل به یادگیری مداوم و حفظ انعطافپذیری کسبوکار در بررسی راهکارهای جدید است.
الهام بخشی
روشهای مختلفی را میتوان در الهامبخشی به دیگران استفاده کرد:
- الهامبخشی به تیم کاری از طریق بینش و اشتیاق خود.
- الهامبخشی به تیم از طریق توانمندسازی آنها، واگذاری وظایف و ترغیب کردنشان به مسوولیتپذیری.
- الهامبخشی به تیم از طریق تشویق آنها به توسعه مستمر مهارتهایشان.
رابطه سازی
اگر بهدنبال آن هستید که بهترین نتایج را از توانمندیهای افراد بهدست آورید، باید فراتر از ابلاغ و انتقال صرف اطلاعات بروید. شما باید به ایجاد روابط با آنها و روابط بین آنها هم توجه کنید.
مطمئن و آرام بودن
یک رهبر سازمانی خوب در تمام اوقات، مسلط بر خویش است. او به خود و تیمش اعتماد دارد و آرامش خود را از دست نمیدهد؛ حتی در خلال بحرانها.
رهبران سازمانی خوب علاوه بر آرام بودن، باید در شرایط اضطراری سریع و قاطع باشند.
چنین مهارتی نیازمند توانمندی هایی چون همدلی، مدیریت اختلاف، شنیدن فعال و هوش هیجانی است.
کاوشگری
مدیران باید راهبری و هدایت کنند. این وظیفه شامل هدایت کارکنان در امواج ناشناخته و متلاطم نیز هست.
رهبران سازمانی بهرهمند از ذهنیت رشدمحور، مشتاق یادگیری چیزهای جدید هستند. اما اگر بهدنبال استفاده مؤثر از دانش جدید خود هستند، باید به استفاده از آن دانش به شیوههای جدید و نوآورانه هم تمایل داشته باشند.
مثبت اندیشی
اغلب ویژگی برجسته مدیران آن است که میتوانند در مأیوسکنندهترین و دشوارترین شرایط نیز روحیه خود را حفظ کنند.
شرایط هر چه که باشد، بدون مثبتاندیشی مدیران، کارکنان هم نمیتوانند روحیه خود را حفظ کنند. کارکنان اغلب روحیه کارفرمای خود را منعکس میکنند.
صداقت
شفافیت، چالشی بزرگ برای رهبران سازمانی است. بسیاری از آنها تمایل به مخفی کردن اطلاعات نامطلوب یا ایثارگری در مقابل اخبار بد دارند. در همین حال، شفافیت بیش از حد و ارائه اطلاعات غیرضروری به کارکنان، میتواند روحیه آنها را کاهش دهد. رهبران سازمانی خوب میتوانند بین صداقت و مخفیکاری تعادل ایجاد کنند. آنها باید گفتن حقیقت را بیاموزند و از گمراه کردن کارکنان خود اجتناب کنند.